امام موسی کاظم(ع) به کار غیرمستقیم هدایت قلب انسانها مشغول بودند
تاریخ انتشار: ۱۸ تیر ۱۴۰۲ | کد خبر: ۳۸۱۷۶۹۰۲
ایسنا/خراسان رضوی یک کارشناس مذهبی گفت: امام موسی کاظم(ع) به کار غیرمستقیم هدایت قلبهای انسانها مشغول بودند و از طرفی با آن مظلومیت خودشان به همه انسانها ارشاد عملی میکردند که به فعالیت خودتان مشغول باشید و با خدای خودتان خلوت کنید تا بتوانید در راه سیر و سلوک به سوی پرودگار از هرگونه کمالی برخوردار باشید.
بیشتر بخوانید:
اخباری که در وبسایت منتشر نمیشوند!
حجتالاسلام والمسلمین سیدابراهیم لواسانی در گفتوگو با ایسنا به مناسبت ولادت امام موسی کاظم(ع)، اظهار کرد: امام موسی کاظم(ع) فردی منصوب از جانب حق برای هدایت امت بودند و اینکه راه پیامبر اکرم(ص) را به عنوان وصی آن حضرت ادامه دهند و ولایت امیرالمومنین علی(ع) را نیز به عنوان ولی هر مومن تا روز قیامت تثبیت کنند.
وی افزود: هنگامی که امام موسی کاظم(ع) در زمان هارون الرشید با مشکلاتی مواجه بودند، با کمال سیاست و دقت بهترین راهی را که از جانب خدا موظف بودند برای هدایت امت طی کنند از استفاده میکردند که موظف به مبارزه مثبت، روبهرو شدن و مقابله به مثل نبودند.
این کارشناس مذهبی اضافه کرد: امام موسی کاظم(ع) به این دلیل که خونریزی، جنگ و جدال میان امت صورت نگیرد و بتوانند با یک شیوه بسیار زیرکانه و عقلایی کار خود را پیش ببرند، در کمال گذشت با دستگاه حکومت مدارا میکردند و به هیچ وجه مبارزه مثبت، جنگ و جدال را صلاح نمیدیدند.
وی بیان کرد: امام موسی کاظم(ع) موظف به تعلیم و تعلم، یاد دادن مسائل شرعی، احکام و حلال و حرام بودند تا افراد را از هلاکت نجات و آنها را متدین به دین حق قرار دهند. تمام خلقت و هستی جماد، نبات، حیوان، انسان و ملک به اذن خداوند و به واسطه امامان معصوم(ع) تامین میشود که ولایت تکوینی نام دارد.
لواسانی با اشاره به آیه «کُلَّ شَیْءٍ أَحْصَیْنَاهُ فِی إِمَامٍ مُبِینٍ؛ هر چیزی را در (کتاب) و پیشوایی روشن برشمردهایم» اضافه کرد: امام هر زمان هستیبخشی میکند، به این معنا که ولایت تشریعی آن حضرت که در حقیقت تربیت انسانهاست باید بارور و به کمال انسانیت برسد. بنابراین آن ولایت تشریعی امام موسی کاظم(ع) است که باید به بهترین شیوه انجام شود و به شیوهای آن استعدادهای درون و پتانسیلهای نهفته و ذخیره شدن در درون انسانها را بارور کند و قوا و استعدادهای آنها را فعلیت ببخشد.
ایجاد حکومت در اسلام تنها وسیلهای برای ساخت انسانها است
وی با بیان اینکه اسلام حکومت را برای ساخت انسانها میخواهد، عنوان کرد: درنتیجه حکومت در اسلام یک هدف نیست بلکه ایجاد حکومت تنها وسیلهای برای ساخت انسانها است. حکومت وسیلهای است برای اینکه انسانها در پرتو یک محیط آرام، پاک و بدون هرگونه آلودگی و آلایش به آن هستی و کمال انسانی خودشان که فروتنی در مقابل حق و تسلیم در مقابل پروردگار و از این رهگذر به خدا رسیدن و نوری از خدا شدن و مقام انسانیت پیدا کردن که همان مقام توحیدی انسانها و خلیفه خدا شدن، برسند.
این کارشناس مذهبی تصریح کرد: امام موسی کاظم(ع) در دورانی زندگی میکردند که شرایط بسیار سخت بود و مخالفان از هیچ کار خلافی فروگذار نبودند و قصد داشتند خود را به ریاست برسانند. امام موسی کاظم(ع) فرمودند که «بگذارید اینها به آن شهوت ریاست خود برسند و ما در پرتو مدارای با آنها صلاح نیست اقدام مثبت، جدی و اقدام عملی انجام دهیم».
وی با بیان اینکه امام موسی کاظم(ع) با عامه مردم و به صورت پنهانی در ارتباط و هم سفره بودند، گفت: ایشان حتی با خلیفه ارتباطی همراه با احترام و مدارا را پیش میگرفتند اما آنها ضربات خود را به پیکر امامت، اوصیای امیرالمومنین(ع) و ائمه اطهار(ع) در هر عصر و زمانی میزدند و ایشان را چندین بار بازداشت میکردند و بیاحترامیهای شدیدی را برای حضرت در نظر میگرفتند؛ اما امام موسی کاظم(ع) هیچ واکنشی نشان نمیدادند.
لواسانی ادامه داد: امام موسی کاظم(ع) زندانهای بسیار سختی را گذراندند و بار آخر که در یک زندان بسیار سختی قرار گرفتند؛ زندانبانهای بسیار خشن و مستی را برای ایشان قرار دادند و زنان بسیار ناشایستی را برای آن حضرت در نظر گرفتند که ایشان را در تنهایی و تاریکی به خودشان جلب کنند اما هیچ کدام از اینها اثری نداشت.
وی بیان کرد: امام موسی کاظم(ع) به کار غیرمستقیم هدایت قلبهای انسانها مشغول بودند و از طرفی با آن مظلومیت خودشان به همه انسانها ارشاد عملی میکردند که به فعالیت خودتان مشغول باشید و با خدای خودتان خلوت کنید تا بتوانید در راه سیر و سلوک به سوی پرودگار از هرگونه کمالی برخوردار باشید.
امام موسی کاظم(ع) وظیفه هدایت را به بهترین نحو انجام دادند
این کارشناس مذهبی اظهار کرد: با توجه به اینکه امام موسی کاظم(ع) تحت نظر شدید مخالفان بودند اما وظیفه امامت و هدایت را به بهترین نحو برای تکمیل نفوذ و برای اینکه آنها را به لقای پروردگار برسانند انجام دادند تا تمام نیروهای نهفته انسانها را بارور کنند.
لواسانی بیان کرد: امام موسی کاظم(ع) خدمات زیادی را برای اسلام انجام دادند، با اینکه از سوی پروردگار قدرت داشتند و میتوانستند با یک اراده دشمن خود را نابود و خود را به ریاست برسانند و تمامی مشکلات را رفع کنند، اما تسلیم امر الهی بودند، زیرا میدانستند که آن شیوه، شیوهای نیست که نفوذ انسانها را تکمیل کند.
انتهای پیام
منبع: ایسنا
کلیدواژه: استانی فرهنگی و هنری ولادت امام موسي كاظم ع استانی اجتماعی استانی اقتصادی استانی شهرستانها استانی فرهنگی و هنری استانی ورزشی خراسان شمالی استانی علمی و آموزشی زنجان استانی اجتماعی استانی اقتصادی استانی شهرستانها استانی فرهنگی و هنری امام موسی کاظم ع کارشناس مذهبی انسان ها
درخواست حذف خبر:
«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را بهطور اتوماتیک از وبسایت www.isna.ir دریافت کردهاست، لذا منبع این خبر، وبسایت «ایسنا» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۳۸۱۷۶۹۰۲ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتیکه در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.
با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.
خبر بعدی:
امام صادق(ع) و عبور از دوگانههای باطل
یکی از ابعاد مهم در سیره امام صادق(ع)، نهضت علمی و فرهنگی گستردهای بود که توسط ایشان جریان پیدا کرد. امام صادق(ع) نهضتی را که پدر بزرگوارش، امام محمد باقر(ع) آغاز کرده بود، به اوج رساند. عصر امام صادق(ع) یکی از پرتحولترین دورههای تاریخ اسلام است. این دوران با تضارب افکار و اندیشهها و پیدایش نحلههای مختلف و انواع انحرافها و بدعتها و عقاید باطل در جامعه همراه بود. بسیاری از این جریانهای فکری، دوگانههای باطلی بود که در برابر یکدیگر شکل گرفته بود و امام صادق(ع) با عبور از هر دو جریان، جریان سومی را به عنوان خط اصیل معارف اسلامی تبیین کردند.
اکنون برخی از این دوگانههای انحرافی و نحوه عبور امام صادق(ع) از آنها و تبیین جریان سوم و اصیل را بازگو میکنیم.
برخی از دوگانههای انحرافی در زمان امام صادق(ع)
جریان «اهل حدیث» یکی از جریانهای فکری دوران حضرت بود که تمرکز خود را روی روایات قرار داده و تعقل را کنار گذاشته بود، در مقابل این جریان «اهل رأی» بودند که در عقلگرایی افراط داشتند و به متون وحیانی توجهی نداشتند.
جریانی دیگر به نام «جبریه» قائل به جبر بودند و اختیار انسان را با استناد به توحید عملی زیرسؤال میبردند و در مقابل این جریان، «مفوّضه» انسان را بهصورت کامل مختار دانسته و عملاً سلطه و اراده الهی نسبت به افعال انسان را زیرسؤال میبردند. همچنین در رویکردهای تفسیری، جریانی بود که بهصورت کلی امکان تفسیر قرآن را زیرسؤال برده و قرآن را قابل تفسیر نمیدانست و جریانی دیگر بدون هیچ چارچوب مشخصی، به تفسیر قرآن میپرداخت تا جایی که کار به تفسیر رأی کشیده میشد.
در مباحث خاصتر و جزئیتر کلامی، جریانی در بحث خداشناسی و صفات الهی، قائل به تعطیل بود و «معطله» نام داشت. در برابر آن، جریان «مشبهه» و یا «مجسمه» بود که خدا را به مخلوقاتش تشبیه میکرد و برخی از آنها برای خدا جسم قائل بودند.
مقابله با دوگانههای انحرافی با تبیین جریان سوم
گفتیم اهل حدیث، کسانی بودند که عقل و علم را بهطور مطلق انکار کرده و تنها بر ظواهر قرآن و حدیث تکیه میکردند. این جریان درواقع اهل «جمود بر نص» بود و هرگونه تعقل در متن را کنار میگذاشت. در مقابل این جریان، جریان اهل رأی بود که عقلگرایی افراطی را دنبال میکرد و در استنباطهای فقهی نیز به جای تکیه بر متون دینی، اهل قیاس و استحسان بود. این جریان نیز در واقع اهل «اجتهاد در برابر نص» بود. امام صادق(ع) در برابر این دو جریان، جریان سومی را مطرح کرد که عبارت است از: «اجتهاد در نص». به این معنا که امام صادق(ع) نوعی جریان فقاهتی را تثبیت کرده و توسعه داد که در آن، تکیه بر منابع اصیل دینی و نصوص کتاب و سنت با رویکرد اجتهادی و بهکارگیری تعقل در استفاده از نصوص دینی محوریت داشت. این جریان از یک طرف مرزبندی با جریان اهل حدیث داشت، چرا که تعقل را به کار میگرفت و از طرف دیگر مرزبندی با جریان اهل رأی داشت، از این نظر که مبنا را منابع شرعی قرار میداد. این جریان سوم، عبور از دوگانه باطل جمود بر نص و اجتهاد در برابر نص بود.
در بحث توحید و امکان شناخت صفات خداوند، گفتیم اهل تعطیل معتقد بودند عقل آدمی راهی به شناخت اوصاف الهی ندارد و عملاً مانع هرگونه قضاوت درباره صفات خدا میشدند. در مقابل نیز اهل تشبیه معتقد بودند میان اوصاف الهی و انسان به لحاظ معنایی تفاوتی نیست و اوصاف خالق را به اوصاف مخلوقات تشبیه میکردند. امام صادق(ع) منظر کلامی متفاوت و نگاه سومی را به عنوان «اثبات بلاتشبیه» مطرح کرد. به این بیان که عقل میتواند صفات خدا مانند وجود، علم، قدرت و حیات را اثبات کند؛ اما نمیتواند به کُنه صفات الهی راه پیدا کند. پس ما صفات جمال و جلال خداوند را اثبات میکنیم؛ بدون اینکه خدا را به مخلوقاتش تشبیه کنیم.
یکی دیگر از مباحث کلامی، بحث مهم و پیچیده جبر و اختیار است. عدهای قائل به جبر شدند و با اتکا به توحید عملی، هرگونه اختیار را برای انسان نادیده گرفتند. به این معنا که ما اگر موحد هستیم، باید همه افعال را فعل خدا بدانیم و افعال انسان نیز مخلوق خداست و انسان در آن نقشی ندارد. در این نگاه هرگونه اراده و اختیاری برای انسان نفی میشود. در مقابل آن، جریانی قائل به تفویض بودند. به این معنا که میگفتند انسان در افعال خود کاملاً مختار و آزاد است و خدا نیز سلطهای بر افعال او ندارد. پس افعال انسان صرفاً با اراده و اختیار انسان انجام میشود.
امام جعفر صادق(ع) اینجا نیز در برابر هر دو جریان انحرافی، جریان سومی را با عنوان «امر بین الامرین» مطرح کرد. حدیث معروف «لاجبر و لاتفویض بل امرٌ بین الأمرین» اشاره به همین جریان سوم دارد. ما با وجدان خودمان درک میکنیم که قطعاً مجبور نیستیم و دارای اراده و اختیار هستیم. از طرفی قول به جبر، ظلم به خدای متعال است. اینکه ما انسان را مجبور بدانیم و در همین حال، او را مکلف بدانیم، معنا ندارد. تکلیف و عقوبت انسان بهواسطه فعلی که اختیاری دخصوص آن نداشته، ظلم و قبیح است و چنین چیزی نسبت به خدای متعال، محال است.
از سوی دیگر اگر اختیاری داریم، خدا این اختیار را به ما داده و ما به اذن او است که میتوانیم افعال خودمان را انجام دهیم، نه اینکه خدا دیگر بر ما سلطهای نداشته باشد. پس نه جبر درست است و نه تفویض و این همان امرٌ بین الأمرین است. همچنان که بزرگان دین فرمودهاند انسان در هر رکعت نمازش با جمله «بِحَولِ الله وَ قُوَّتِهِ اَقُومُ وَ اَقْعُد» نفی جبر و تفویض میکند. در واقع با عبارت «اقوم و اقعد» نفی جبر میکنیم و با عبارت «بحول الله و قوته» نفی تفویض.
در بحث تفسیر قرآن نیز اشاره شد عدهای هرگونه تفسیر قرآن را منع کرده و بر این باور بودند امکان فهم قرآن برای انسان وجود ندارد. به اعتقاد آنان قرآن یک متن معماگونهای است که فقط باید تلاوت شود. در برابر آنها، جریان دیگری نیز آنچنان در تفسیر آیات افراط میکردند که عملاً هیچ چارچوبی برای تفسیرشان وجود نداشت و هر چه به ذهنشان میرسید در مورد آیات قرآن گفته و رسماً تفسیر به رأی میکردند. امام صادق(ع) در برابر هر دو جریان، جریان سومی را به نام «تفسیر اجتهادی» که تفسیر بر مبنای حجت بود، بیان کرد. اکنون نیز مفسران شیعی از همین مبنا برای تفسیر آیات الهی پیروی میکنند. به این معنا که قرآن قابل فهم است و امکان تفسیر قرآن نیز وجود دارد؛ اما در چارچوب علم یا دلیل علمی. به بیان دیگر، ما باید برای هر برداشت تفسیری، حجت و دلیل معتبر داشته باشیم. این همان روش تفسیر اجتهادی است.
امام صادق(ع)، پایهگذار کلام، فقه و تفسیر شیعه
دوگانههای باطل جمود بر نص و اجتهاد در برابر نص، تعطیل و تشبیه، جبر و تفویض، منع از تفسیر و جواز تفسیر به رأی، همگی نمونههایی از جریانهای انحرافی و باطلی بود که در دوران امامت امام صادق(ع) رواج داشت و امام با نهضت علمی و فرهنگی همهجانبهای که به راه انداخت و معارف فراوانی که عرضه کرد و شاگردان فراوانی که پرورش داد، خط اصیل معارف اسلامی را تبیین و تثبیت کرد.
ما امروز میراثدار همان خط اصیلی هستیم که امام صادق(ع) در برابر این جریانهای انحرافی ترسیم کرد. کلام شیعه و فقه شیعه و تفسیر شیعه، محصول تبیین همهجانبه امام صادق(ع) و مرزبندی با جریانهای فکری انحرافی و دوگانههای باطل است.
منبع: روزنامه قدس